۱۳۸۵ اسفند ۲۴, پنجشنبه

این خیییییییییلی بد بود


یه چیزائی در مورد عید نوشته بودم داشتم کاملش می کردم که پست کنم همین طوری هم به یکی از این رادیوهای اینترنتی ایرانی هم گوش می کردم. یه دفعه برای اولین بار این آهنگ گوگوش رو شنیدم. وای حالم بد شد. امروز از اون روزها بود که سر جام بند نبودم. این آهنگ حسابی حالمو گرفت. خیلی صداش غمگین بود. میگم یعنی واقعاً اکثر زنهای ایرانی این حسو دارن و ما نمی فهمیم یا این زیاده روی کرده؟ هر چی که هست شما ها که اینو می خونید اگه میدونید کسی این شرایطو داره نگذارید ادامه پیدا کنه. خیلی شعرش بده آدم حالش بد می شه. من نمی دونم شماهم این اولین بارتونه اینو می شنوید؟ وای من که اولین بار و آخرین بارم خواهد بود. اصلاً طاقتشو ندارم.

من زن ایرانی
اهل خود ویرانی
آینه دغ کرده
بس که هق هق کرده
مثل یه کوه یخ، می چکم در مطبخ

آی مَردُم، مُردَم
باز هم سر خوردم
مُردَم از مَردِ بدِ نامَردَم
من به خود نه، که به زن بد کردم
من پر از تنهائی
وحشت از زیبائی
در نمد پیچیده
بی هوا پوسیده
بره قربانی
ابرک بارانی

آی مَردُم، مُردَم
باز هم سر خوردم
مُردَم از مَردِ بدِ نامَردَم
من به خود نه، که به زن بد کردم

بر تنِ یاسِ سپیدِ سفره
جایِ قلابِ کمر می سوزد
لبٍ فریادِ مرا می دوزد
سیرسیرم سیر از مشت و لگد
برده دارانٍ حقیرِ مرگ بو
بر سرٍ بازار عاشق می کُشند
خوابٍ مخمل را بر هم می زنند
این کنیزکان خواهر منند

آی مَردُم، مُردَم
باز هم سر خوردم
مُردَم از مَردِ بدِ نامَردَم
من به خود نه، که به زن بد کردم

هیچ نظری موجود نیست: