هی میگن تو چرا هم خونه می خوای. حالا واستون میگم. من اول که اومدم اینجا چون محدودیت بار داشتم نتونستم همه لباسامو بیارم در ضمن اینحا هم لباسها سایز من نیست. البته ناگفته نماند که تلاشهای بی وقفه بنده برای رسوندن خودم به سایز اینجا داره یواش یواش جواب میده. به خاطر این موضوع ازمامان جان درخواست کردم لباسامو برام بفرسته. اونم فرستاد. خوب دیروز من از خواب بلند شدمو یه خورده الکی قل خوردم. آخه به خاطر اضافه وزن دیگه قل میخورم راه نمیرم. ولی خوب اینم بد نیست از راه رفتن راحت تره فقط یه خورده بعضی وقتها زیاد که قل بخوری سر گیجه می گیری. بچها خونه نبودن البته من الان هم خونه ندارم ولی دوتا مهمان نارنین دارم که یه چند روزی رفتن مسافرت نیویورک. منم جون عمه وسطیم موندم درس بخونم. سرتونو درد نیارم بالاخره رفتم سر کمودمو یکی از پیرن هامو که مامانم برام فرستاده بودو برداشتمو و اتو کردم. خوب بعد تنم کردم. ولی وقتی اومدم زیپشو ببندم تازه یادم افتاد که ای وای من حتما یه هم خونه لازم دارم. خوب کاری در اون موقع نمی شد کرد. فقط لباسمو عوض کردم. نتیجه اخلاقی و راه حلهای ممکن برای پوشیدن لباسهای زیپ دار اونم زیپ از پشت..
- اصلا پیراهن زیپ دار یا دکمه دار نخرید (این که ممکن نیست)
- از لباسهای قدیمیتون در صورت اضافه وزن چشم پوشی کنید (مهم نیست چقدر دوستشون دارید)
- یه هم خونه داشته باشید
چون دو مورد اول برای من ممکن نیست من مورد سوم را انتخاب کردم. درهرصورت حالا هی بپرسید چرا هم خونه می خواهید. این دلیل کافی نبود واقعا که سخت گیرید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر